شرح دعای مکارم الاخلاق(84 )
قال علیهالسلام یا قنبر! هل بقى من مال الحجاز شىء؟ قال نعم، اربعه آلاف دینار. فقال هاتها. جاءها من هو احق بها منا. ثم نزع بردته و لف الدنانیر فیها و اخرج یده من شق الباب حیاء من الاعرابى و انشاء:
خذها فانى الیک معتذر و اعلم بانى علیک ذو شفقه.
امام (ع) به قنبر فرمود: از مال حجاز چیزى باقى مانده؟ عرض کرد: بلى، چهار هزار دینار. فرمود بیاور، چه آنکه براى دینارها کسى آمده که از ما اولى و احق به آنهاست. آنگاه حضرت جامهى کوچک سیاهرنگى را که روى لباس پوشیده بود از بر به درآورد، پولها را در آن
ریخت و جامه را پیچید، براى آنکه عرب در موقع دریافت پول با حضرت مواجه نباشد و شرمنده نشود، دست خود را از شکاف در بیرون نمود و فرمود: بگیر این مبلغ را که من از تو عذر مىخواهم، بدان که من دوستدار تو هستم.
حضرت حسین (ع) چهار هزار دینار طلا با این همه ادب و احترام به آن مرد مىدهد و این مبلغ بزرگ را آنقدر کوچک به حساب مىآورد که از عرب عذرخواهى مىنماید.
امام سجاد علیهالسلام در جملهى دوم این قسمت از دعاى «مکارمالاخلاق» که موضوع نیمهى آخر سخنرانى امروز است، به پیشگاه خداوند عرض مىکند:
و استکثار الشر و ان قل من قولى و فعلى.
بار الها! موفقم بدار بدیهایى را که با زبان و عمل از من صادر مىشود بزرگ بشمرم، هر چند کوچک و ناچیز باشد.
حضرت على بن الحسین علیهماالسلام و سایر ائمهى معصومین در پناه خداوند مصون از لغزشاند، هرگز با زبان و عمل مرتکب کار بد نمىشوند و دامن پاکشان آلوده نمىگردد، اینکه امام (ع) در جملهى دعاى «و استکثار الشر و ان قل من قولى و فعلى» ذکر کرده و شر را به گفته و عمل خود ارتباط داده، به منظور رعایت ادب در سخن است، نخواسته کار بد را به زبان و عمل مرد مستند نماید، در واقع امام با بیان این جمله مىخواهد مسلمانان را متوجه کند که اگر شرى را قولا یا عملا مرتکب شدید، هر چه به نظرتان کوچک بیاید، آن را بزرگ بشمرید و مهم تلقى نمایید زیرا کوچک شمردن کار بد، آدمى را در گناه جرى و جسور مىکند و در معاصى، لاابالى و بىپروایش مىنماید، و این حالت روانى در زمینهى گناه، خطرى است بسیار بزرگ و مىتواند انسانها را به
راه سقوط و تباهى سوق دهد. از این رو اولیاى گرامى اسلام ضمن روایات بسیارى این مطلب را به مسلمانان تذکر داده و زیان کوچک شمردن گناه را خاطرنشان ساختهاند و در اینجا قسمتى از آن روایات ذکر مىشود.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: لا تنظروا الى صغر الذنب و لکن انظروا الى ما اجتراتم.
رسول اکرم (ص) فرموده: نظرتان به کوچکى گناه نباشد، بلکه در این امر نظر کنید که چگونه به معصیت و نافرمانى خداى توانا جرئت کردهاید.
عن ابى عبدالله علیهالسلام قال: اتقوا المحقرات من الذنوب فانها لا تغفر. قلت و ما المحقرات؟ قال: الرجل یذنب الذنب فیقول طوبى لى ان لم یکن لى غیر ذلک.
امام صادق (ع) فرمود: بپرهیزید از گناهانى که به نظرتان کوچک مىآید، چه این قبیل گناهان بخشوده نخواهد شد. راوى حدیث مىگوید به حضرت عرض کردم: گناه کوچک شمرده شده چیست؟ فرمود: شخص، گناهى را مرتکب مىشود و مىگوید خوشا به حال من اگر غیر از این گناهى نمىداشتم.
عن على علیهالسلام قال: اشد الذنوب ما استهان به صاحبه.
على (ع) فرموده: شدیدترین گناهان گناهى است که صاحبش آن را خوار و ناچیز بشمرد.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: اربعه فى الذنب شر من الذنب: الاستحقار و الافتخار و الاستبشار و الاصرار.
رسول اکرم (ص) فرموده: چهار چیز است در گناه که از اصل گناه بدتر و مذمومتر است: کوچک شمردن گناه، مباهات نمودن به گناه، خوشحال شدن از گناه، و ادامه دادن به گناه.
عن الصادق علیهالسلام قال: و لا تحقرن سیئه فانها ستسوءک یوما و لا تحقرن حسنه و ان صغرت عندک و قلت فى عینک فانها سیسرک یوما.
امام صادق (ع) فرمود: هیچ گناهى را حقیر و ناچیز به حساب نیاور، چه آنکه روزى تو را آزار خواهد داد و هیچ حسنهاى را کوچک و غیر قابل اعتنا مشمار اگر چه نزد تو کوچک و در نظرت کم بیاید، چه آن حسنه روزى تو را شاد و مسرور خواهد کرد.
کسى که گناه را کوچک مىشمرد و بىپروا آن را مرتکب مىشود باید بداند با دو خطر بزرگ مواجه است: اول آنکه با عمل نارواى خویش به حریم رفیع بارىتعالى اسائهى ادب مىکند و احترام نهى او را رعایت نمىنماید. دوم آنکه وقتى گناه را کوچک تلقى نمود در ادامهى آن بىباک مىشود و به تکرار آن اصرار مىورزد و معاصى صغیره چون به هم پیوست کبیره مىشود و عذاب بزرگ الهى را در پى خواهد داشت و حضرت امام هفتم علیهالسلام این مطلب را از قول حضرت مسیح ابن مریم به حواریین نقل فرموده است:
عن موسى بن جعفر علیهماالسلام: ان المسیح قال للحواریین: ان صغار الذنوب و محقراتها من مکائد ابلیس یحقرها لکم و یصغرها فى اعینکم فتجتمع و تکثر فتحیط بکم.
حضرت موسى بن جعفر علیهماالسلام فرمود: مسیح ابن مریم
به حواریین گفت: معاصى صغیره و گناهان کوچک از دامهاى ابلیس است. او گناهان را نزد شما کوچک مىکند و آنها را در نظرتان صغیر و حقیر جلوه مىدهد. آن گناهان مجتمع مىشوند و بسیار مىگردند و سرانجام شما را به احاطهى خود درمىآورند و محصورتان مىنمایند.
رسول گرامى اسلام (ص) براى آنکه خطر اصرار در معاصى صغیره و گرد آمدن آنها را به طور محسوس به مسلمانان بفهماند در یکى از سفرها با عمل بسیار ساده و قابل درک عموم، مطلب را آنطور که باید براى اطرافیان روشن نمود و جریان امر به صورت حدیثى در کتب روایات نقل شده که متن آن در اینجا به عرض مىرسد:
قال ابو عبدالله علیهالسلام: ان رسولالله صلى الله علیه و آله نزل بارض قرعاء فقال لاصحابه ائتوا بحطب فقالوا: یا رسولالله! نحن بارض قرعاء ما بها من حطب. قال: فلیات کل انسان بما قدر علیه. فجاءوا به حتى رموا بین یدیه بعضه على بعض. فقال رسولالله هکذا تجتمع الذنوب. ثم قال: ایاکم و المحقرات من الذنوب فان لکل شىء طالبا، الا و ان طالبها یکتب.
امام صادق (ع) فرمود: رسول اکرم (ص) به سرزمینى خشک که در آن گیاهى نمىرویید نزول نمود. سپس به اصحاب خود فرمود: بروید هیزم جمع کنید و بیاورید. عرض کردند: در این زمین چیزى نمىروید و هیزمى یافت نمىشود. فرمود: بروید و هر کدام هر چه یافتید با خود بیاورید. رفتند، تجسس نمودند و در گوشه و کنار زمین بوتههاى کوچک خار یافتند، آنها را کندند، حضور حضرت آوردند و روى هم انباشتند و تودهى خارى شد. رسول اکرم (ص) فرمودند: گناهان اینطور جمع
مىشود، سپس تذکر داد که از گناهان کوچک بپرهیزید که هر چیز طالبى دارد و طلبکنندهى معاصى، گناهان را ثبت مىکند.
گویى پیشواى اسلام خواست با دستور جمعآورى هیزم در آن بیابان بدون گیاه، اصحاب خود را متوجه کند که گناهان صغیره که آنها را حقیر مىشمرید همانند بوتههاى کوچک خار است که در این بیابان به نظر نمىآمدند، شما در طلبشان رفتید، آنها را گرد آوردید، و اینک به صورت تودهى بزرگ خار درآمده است. طالب گناهان که فرشتگان الهى هستند گناهان صغیرهى شما را مىنویسند و مجموعشان به صورت گناهى بزرگ درمىآید.
از جملهى دوم دعاى «مکارمالاخلاق» موضوع بحث امروز: «و استکثار الشر و ان قل من قولى و فعلى» این نتیجه به دست آمده که شرور و بدیهایى که به نظر ما کوچک و ناچیز مىآید باید آنها را بزرگ بشمریم و با اهمیت تلقى نماییم زیرا وقتى گناه به نظرمان کوچک آمد، در ارتکابش جرى و جسور مىشویم و بىپروا آن را مکرر در مکرر انجام مىدهیم، غافل از آنکه اصرار در گناه، هر چند از معاصى صغیره باشد، نزد بارىتعالى بسیار عظیم و بزرگ است.
عن على علیهالسلام قال: اعظم الذنوب عند الله ذنب اصر علیه عامله.
على (ع) فرموده: بزرگترین گناهان نزد خداوند گناهى است که عامل آن در اتیانش مصر باشد و عملا آن را ادامه دهد.
در پایان بحث امروز لازم است توجه شنوندگان محترم به نکتهاى معطوف گردد، امید است این نکته همواره در خاطرها بماند و
هرگز از یاد نرود. دعاى شریف «مکارمالاخلاق» مجموعهاى است انسانساز، اگر افراد در جملات آن دقت کنند، تعالیم آن را به درستى فراگیرند و عملا آنها را به کار بندند، قطعا از کرامت نفس و تعالى معنوى، که پایه و اساس انسانیت است، برخوردار مىگردند و به مکارم اخلاق که هدف عالى بعثت پیشواى بزرگ اسلام است متخلق مىشوند. اما دو جملهاى که امروز مورد بحث قرار گرفت دو درس بسیار آموزنده و سعادتبخش است که نباید آن را فراموش کنیم. جملهى اول این بود که هر کار خیر و خوبى را با زبان و عمل انجام مىدهیم هر قدر هم بزرگ باشد آن را قلیل و کوچک به حساب آوریم، زیرا اگر آن کار خیر عبادت باشد با کم شمردن آن به عجز خویشتن از اداى حق بندگى بارىتعالى اعتراف نمودهایم و این اعتراف از طرفى ما را از عجب در عبادت مصون مىدارد و از طرف دیگر معرفت ما را به مقام رفیع ربوبى تقویت مىنماید، و اگر آن کار خیر، خدمت به مردم باشد، قلیل شمردن آن موجب مىشود که نعمت بر دریافتکنندهى آن گوارا گردد و ما را نیز از منت گذاردن که موجب ابطال عمل خیر است محافظت مىنماید.
جملهى دوم دعا این بود: «شرى را که با زبان و عمل مرتکب مىشویم، هر قدر هم کوچک باشد آن را بزرگ به حساب آوریم زیرا کوچک شمردن معصیت صغیره ما را در عمل جرى مىکند و آن را تکرار مىکنیم و ادامه و اصرار معاصى صغیره در پیشگاه خداوند گناه بسیار بزرگ به حساب مىآید و مىتواند ما را دچار بدبختى و عذاب ابدى بارىتعالى بنماید.
حدیث کوتاهى از رسول اکرم (ص) روایت شده که حاوى هر دو دستور مورد بحث امروز است. اصل روایت و ترجمهى آن ذکر مىشود.
لازم مىدانم عموم شنوندگان عین عبارت حدیث یا ترجمهى آن را حفظ کنند و در تمام مدت زندگى همواره آن را به خاطر داشته باشند و عملا به کار بندند و موجبات سعادت خویش را فراهم آورند:
عن النبى صلى الله علیه و آله: لا تحقروا شیئا من الشر و ان صغر فى اعینکم و لا تستکثروا الخیر و ان کبر فى اعینکم.
رسول اکرم (ص) فرموده: هیچ شرى را ناچیز و حقیر نشمرید اگر چه در نظرتان کوچک باشد و هیچ کار خیر و خوبى را بسیار نبینید اگر چه در نظرتان بزرگ بیاید.